!!...گاهی چه زود دیر میشود
روی آن شیشه تبدار تو را "ها" کردم
با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را اینک ای شعر مه آلوده خداحافظ تو
اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم
حرف با برف زدم سوز زمستانی را
با بخار نفسم وصل به گرما کردم
شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد
شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم
عرقی سرد به پیشانی آن شیشه نشست
تا به امید ورود تو دهان وا کردم
در هوای نفسم گم شده بودی ای عشق
با سرانگشت ، تو را گشتم و پیدا کردم
عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم
و به عشق تو فرآیند تنفس را هم
جذب اکسیژن چشمان تو معنا کردم
باز با بازدمی اسم تو بر شیشه نشست
من دمم را به امید تو مسیحا کردم
پنجره دفترم امروز شد و شیشه غزل
و من امروز بر این شیشه تو را "ها" کردم
آن قدر آه کشیدم که تو این شعر شدی
جای هر واژه، نفس پشت نفس جا کردم
ختم این شعر نفسگیر در اینجا کردم
یک سال است که می دانم بی قراری چیست مهربانی چیست یک سال است که می دانم آواز چیست راز چیست چشمهای تو شناسنامه مرا عوض کردند
امروز من یک ساله می شوم
دارد چه بر سـرم می آیـد ؟
چشمـانم را بستـه ام و گذاشته ام ثـانیه هـا لحظه هـایم را اعـدام کنند !
کم آورده ام ...
نا تـوان شده ام در برابر روزهـا
خسته تر از آنـم حـرفی بـزنـم، یا گاهی داد تا شـاید کمی سبک شوم !
تنهـاییم هر روز پـر رنگتـر می شود
نمی دانم بـاید خوشحال بـاشم یـا نـاراحت !؟
اینجا کسی نیست برای حـرف زدن
یـا حتی اگر کسی هـم باشد ...
حرفهـای من از جنس دیگری است
کسی چیزی نمی فهمد از آن !
ولی ...
ولی دلــم می خواست کسی بود و می فهمید تنهـایی چه دردی دارد
وقتی دلــم تــو را می خواهـد و هیچ گاه نیستی ...
بعضی وقتهـا آرزو می کنم کاش خیـال بـودنت هم هـرگـز نبـود
کاش نبودی !
کاش نبودی تا من هر روز و هر لحظه احسـاس دلتنگی نکنم
دستـانم را در هـوا رهــا می کنم
ولی نیستی ...
نیستی تا آنها را بگیری
نیستی تـا بـاورم شود هنـوز هـم هستم
چه سخت می گـذرد بـر من !
دلم می خواهد پشت پـا بـزنـم به هر آنچه بـوده و هست
من احسـاسـاتـم را کشـته ام !
چه دردی می کشند
من به خـودم و احسـاسـاتـم خیـانت کرده ام !
آنها تـوان این همـه سختی را نـداشتند
دردم می آیـد ...
من درد دارم !
هی مـن، می بینی
دیگر تــو را هم برای خـودم نـدارم !
چقدر تنهـایم
تنهـای تنهـا ...
ولی آخـر دوست داشتن تــو چـیز دیگری است
دوسـتـت دارم ........!
دل است دیگر
یا شور میزند
یا تنگ میشود
یا میشکند
آخر هم مهر سنگ بودن
...میخورد روی پیشانیاش
اگه دستم به جدایی برسه
با ستاره ها قیامت مکنم
نمیزارم کسی عاشق نباشه
ما ه و بین همه قسمت میکننننم.
موندم از کجا شروع شد
که تور دوباره دیدم
هنوز از راه نرسیده
به ته قصمون رسیدم
یکی جزء من تو دلت بود
واسه این بود برنگشتم
وقتی لبخند تو دیدم
حتی از خودم گذشتم . . . .
خـدا را چه ديـدي ؟!
شايد يك روز در كافه اي دنـج و خـلوت ، اين كلمه ها و نوشته ها صـوت شـدند ؛
بـراي ِ گوش هـاي ِ تـو
كه روي ِ صنـدلي ِ رو به روي ِ مـن نشسته اي ... و بـراي ِ يك بـار هم كه شـده
، چـاي ِ تـو سـرد شـد
بس كه خيـره مانـدي به مـن ... !
» به سلامتی...
» نیستی...
» اگه نباشی..
» نامرد که میشوی...
» تو...
» نمیفروشم...
» شخصیت شناسی...
» قلب یتیم من....
» باران عشق...
» سال نو مبارک....
» سال نو مبارک..
» چشم ها دروغ نمیگویند...
» غم نگاه اخر...
» تاوان...
» خدایا..
» من به امار زمین مشکوکم...
» خدایا کفرمیگویم..
» اولین روز بارانی رابه خاطر داری؟؟
» منتظر..
Design By : RoozGozar.com |